%d9%85%d8%b1%da%a9%d8%b2-%d9%be%db%8c%d8%b4%da%af%db%8c%d8%b1%db%8c-%d9%88-%da%a9%d9%86%d8%aa%d8%b1%d9%84-%d8%b3%d8%b1%d8%b7%d8%a7%d9%86-%d8%a2%d9%84%d8%a7%d8%a1-%d9%88%db%8c%d8%b1%d9%88%d8%b3

به گزارش روابط عمومی مرکز طب پیشگیری و ارتقاء سلامت آلاء به نقل از خبرنگار ایمنا، در اين برنامه كه با حضور بيش از 700 نفر از بيماران مبتلا به سرطان و خانواده آنان برگزار شد هنرمندان اصفهاني به اجراي برنامه پرداختند.
شادكردن بيماران مبتلا به سرطان و خانواده آنان از مهم ترين اهداف برگزاري اين برنامه بود.
در اين ويژه برنامه حجت الاسلام و المسلمين گرجي، عضو هيئت علمي دانشگاه و خانم دكتر امامي، روانشناس و استاد دانشگاه به بيان نكاتي در خصوص مواجهه با بيماري سرطان پرداختند.
در معالجه بيماري سرطان علاوه بر اقدامات پزشكي و درماني براي بيماران، حفظ روحيه استقامت در برابر بيماري و اميدواري بيمار نيز كمك بسيار بزرگي به تسريع روند بهبود بيماران مي كند. شيرين تبعه امامي يكي از بيماران بهبوديافته از سرطان است كه در وي‍ژه برنامه «ويروس خنده» از روند بيماري و نيز روحيه بالاي خودش براي استقامت در برابر سرطان گفت.
دکتر شیرین تبعه امامی، در ارديبهشت 93 متوجه بيماري خود مي شود. شدت بيماري اش به قدري زياد بود كه پزشكان زيادي او را از ادامه زندگي نااميد مي كنند. اما او اميدوارانه و قهرمانانه با بيماري اش مبارزه مي كند تا كاملا بهبود مي بابد. او هم اكنون عضو هيئت علمي داشگاه در رشته روانشناسي است.
در سرطان، ترس از بيماري بيمار را نابود مي كند
در ارديبهشت 93 به بيماري سرطان مبتلا شدم. اين بيماري روده كوچك، روده بزرگ، معده، كبد و ريه هايم را فراگرفت. پزشك معالج من پس از بررسي آزمايشاتم به من گفت: تنها 6درصد احتمال زنده ماندن دارم. با پزشكان مختلفي اين مسئله را مطرح كردم. يكي از آن ها گفت: سرطان در هر بدني داستان خودش را دارد و اين بيماري در بدن تو رخنه كرده و اميدي به بهبودي نيست.
بيماري ام شدت گرفته بود. 9 ارديبهشت به اتاق عمل رفتم تا تحت عمل جراحي قرار بگيرم. پزشك، عمل جراحي را شروع كرد اما پس از مشاهده ميزان زياد گسترش بيماري در بدن من، از انجام ادامه عمل جراحي منصرف شد.
وی ادامه داد: 18 ارديبهشت با تمام وجود تصميم گرفتم كه با سرطان مبارزه كنم. معتقدم در سرطان، ترس از بيماري، بيمار را نابود مي كند نه خود آن. از ارديبهشت تا اسفند 93، هيجده مرتبه شيمي درماني شدم. قدرت تكلم و بلعم را از دست داده بودم. بعد كاملا فلج شدم و بينايي و شنوايي ام را هم از دست دادم. تنها راه ارتباطي ام حس لامسه ام بود كه پس از مدتي آن را هم از دست دادم.
زندگي، فقط تا 60 روز ديگر
در اين مدت با هيچ چيز و هيچ كس جز خدا و كائنات ارتباط نداشتم. سرطان نگرش من را به دنيا و زندگي عوض كرد. من در حال حاضر هيچ سلول سرطاني ندارم. خبر بهبودي من در بين مردم پيچيد. كسي كه قرار بود 40 تا 60 روز زنده بماند الان در برابر شماست. از اسفند 93 تا حالا همه چيز را جور ديگري مي بينم. خدا را شاكرم كه اين بيماري را به من داد تا زندگي ام متحول شود. فكر مي كنم رسالتي داشته ام كه زنده مانده ام. آن رسالت اين است كه به شما بگويم قهرمانانه با بيماري سرطان مبارزه كنيد.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *